معنی فیلم ژان رنوار

حل جدول

لغت نامه دهخدا

ژان

ژان. (اِخ) یا ژان گری. رجوع به گری شود.

ژان. (اِخ) کنت آرمانیاک. رجوع به آرمانیاک شود.

ژان. (اِخ) شارل ماری ایزیدر. نام شاهزاده ٔ بوربونی (1824-1887 م.).

ژان. (اِخ) نام پادشاه دانمارک و سوئد و نروژ (1455-1513 م.).

ژان. (اِخ) ملکه ٔ فرانسه (1326-1360 م.). دختر گیوم سیزدهم کنت دُوِرنی و بولنی.

ژان. (اِخ) دوک دآلنسن. متولد در 1409 و متوفی در پاریس بسال 1476 م.

ژان. (اِخ) اتو. عالم فقه اللغه و باستان شناس و مورخ آلمانی (1813- 1869 م.).

ژان. (اِخ) نپوموسن ماری ژزف. پادشاه ساکس متولد در 1801 و متوفی در 1873 م.

ژان. (اِخ) او را پره مونتره نامند. نام رئیس طرفداران عقاید مذهبی در پراگ (1370-1421 م.).

ژان. (اِخ) باتیست ژزف فابیان سه باستیان. آرشیدوک اطریش متولد در 1782 و متوفی در 1859 م.

ژان. (اِخ) مورخ فرانسوی در قرن دوازدهم میلادی. او را آثار بسیاری به زبان لاتین است.

ژان. (اِخ) کنتس فلاندر و هنو دختر بودوآن نهم کنت فلاندر و امپراطور قسطنطنیه، متوفی در 1249 م.

ژان. (اِخ) امپراطور حبشه. اورا دجه کاسائی گویند. وی در حدود سال 1832 متولد شد و بسال 1889 م. درگذشت.

معادل ابجد

فیلم ژان رنوار

1668

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری